کد مطلب: 116252 تعداد بازدید: ۱۲۰

یادداشت رسیده/ فاطمه و نگاه تمدنی به زن

شنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۵۲:۰۸
مدیر حوزه علمیه خواهران مازندران در یادداشتی به بیان جایگاه زن و نگاه تمدنی به او پرداخت.

حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد قائمی در یادداشتی با عنوان« فاطمه و نگاه تمدنی به زن» آورده است: هر چند مطالعه و جستجو در آموزه هاي ديني شریعت اسلامي و سنجش تطبيقي و مقايسه اي آن با ديگر اديان قبل از اسلام و حتي آموزه هاي تمدني باستاني همچون روم، گوياي اين حقيقت خواهد بود كه در اسلام نسبت به پديده ها و امورات، دريچه اي نو و جديد به روي انسان گشوده شده است، به طوريكه نه اصل اين نوع آوري و نه تاثير آن در جايگاه آورنده آن، نتوانست از ديد بزرگان و مستشرقين پنهان و مورد كتمان قرار بگيرد و چاره اي بجز لب گشودن به اعتراف در عظمت و بزرگي اسلام و پيامبر آن، حتي براي افرادي همچون ويل دورانت، ماركس، لامارتين، روسو و ... نگذاشت.
اما نكته مهمي كه در ميان همه نوآوري ها مي تواند و بايد مورد توجه خطباء در مبلغات قرار بگيرد، نوع نگاه تمدني به زن بر خلاف نگاه هاي ابزاري و يا محدود شونده، بعنوان عضو غير موثر و يا حاشيه اي زيست انساني در ديگر اديان يا مكاتب تمدني قبل و حتي معاصر است.
هر چند اين نگاه از تساوي خطاب زنان و مردان در آموزه هاي قرآني شروع شده است، ولي با تولد سراسر نور كوثر آسماني، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و سوره سراسر حكمت كوثر و انتقال نگاه كوثري به وجود دختر و زن، وارد فاز جديد و تمدني خود شده است كه بر اساس آن، نه تنها زن موجود حاشيه اي و غير بهره مند از مزايا و نقش آفريني اجتماعي نبوده تا بخاطر ترس از ضعف و يا كاهش هزينه اقتصادي و شكست در جنگ، آنان را زنده به گور كنند و يا در كنج خانه ها محبوس دارند و نه تنها ديگر القاء كننده نگاه ابزاري به زن بعنوان محصول دوران مدرن و عقل مندي انسان محورانه نيستبلکه زن را در اوج و نقطه کانونی تحولات تمدنی و زیست انسانی به عنوان عمود خانواده قرار می دهد که نتیجه این نگاه خدمات رسانی همه اجزاء نظام اجتماعی به زن و جایگاه زن برای عظمت بخشیدن فرهنگی است.
 از این روی ایام منتسب به حضرت صدیقه طاهره(سلام الله علیها) اعم از ولادت یا شهادت که خود شاهرگ و معیار نگاه تمدنی به زن است، فرصت مغتنمی است که بتوانیم در ضمن فهم دقیق نگاه تمدنی به زن و خانواده با تکیه بر سیره و سیرت فاطمه(سلام الله علیها)، آن را به جامعه مشتاق معارف اصیل و منطبق با فطرت انسانی انتقال دهیم.
امروز برای جامعه انسانی و به خصوص جامعه زنان، این سوال مطرح است که زن در نظام خلقت دارای چه هویت و جایگاهی است و در چرخه توسعه چه خدمتی را می تواند به جامعه خود داشته باشد و برای نقش آفرینی خود از چه مرزها و خطوطی باید پیروی کند و چه الگویی را باید خط تراز و شاقول عملی خویش قرار دهد؟
یقینا اگر نتوانیم در قالب الگویی احسن پاسخ به این سوالات را به جامعه تشنه از معارف انتقال دهیم، برای آنان چاره و راهی به جز پیروی از اندیشه های انسان محورانه فمنیستی با نگاه سودان سود انگاری مادی و غرق شدن در رفتارهای مد گرایانه برای جلوه گری اجتماعی در عین دور شدن از سرشت زنانگی باقی نخواهد ماند
یقینا هر انسانی و به خصوص هر زنی بداند و لمس کند که در آموزه‌های دینی، زن به تنهایی محور توسعه تمدنی است چراکه به یقین، هر توسعه ای در جامعه مرهون فرهنگ و رشد فرهنگی مرهون خانواده و خانواده مرهون زن و جایگاه مادر و همسر در خانواده است، دیگر به دنبال تساوی مبتنی بر جنسیت زن و مرد و در نتیجه رشد شتابان بزه اجتماعی در جامعه زنان و تمسک حریم و کانون خانواده، به بهانه زیست مدرن و مدگرایی نخواهیم بود، زیرا در قاموس فرهنگ فاطمه، زن و مرد دو جنس متفاوت نیستند که از هم دور شده و بر یکی تبعیض روا شده است، بلکه اینان دو جزء از یک پازل هستند که هر کدام نقش خاصی را جلوه گری می‌کنند که با نبود هر یک، این نقش آراسته به الوان در صفحه نقاشی گیتی ناقص است، چنانچه جابجایی هر یک به جای دیگر برای خود کاریکاتوری مضحک و غیر مفهومی به دنبال خواهد داشت، در نگاه تمدنی به زن بر اساس سیره فاطمی، زن میتواند به عنوان عضو موثر در میادین سیاسی و نظامی وعرصه های مدنی و کنشگری اجتماعی باشد، اما در عین حال افتخار خود را مادری و خانه داری و رکن رکین در تربیت فرزندان صالح بودن، بداند.