حکمرانی و فضای مجازی؛ از فیلترینگ تا فضای مجازی امن قسمت دوم
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳به راستی... - چرا آمریکا با فعالیت «تیک تاک» در فضای مجازی آمریکا و دسترسی جوانان و اقشار جامعه به آن علی رغم محبویتی که پیدا کرده بود، علیرغم وجود نمایندگی و ساختار مستقل و مختص به آمریکا، مخالفت کرده و با تمام تعهدات و اعترافات مالکین مبنی بر پذیرش هر نوع نظارت، به صرف احتمال دسترسی چین به اطلاعات شهروندان آمریکایی، حکم به ممنوعیت آنان داده؟ دقت کنید، به صرف احتمال، هیچ دلیل قطعی وجود نداشته است. - چرا فرانسه در اقدامی جنجال برانگیز، «پاول دروف» مالک تلگرام را که خود به خاطر فرار از اعمال حاکمیت، از سوی دولت روسیه بر شبکه اجتماعی خودش به اروپا پناهنده شده بود؛ بازداشت نموده و او را مجبور به تن دادن به اعمال حاکمیت فرانسه برای در اختیار قرار دادن کد رمزگذاری مکالمات و پیامها و دسترسی به مالکین کانالها و کاربریها نموده است؟
مگر در فرانسه به عنوان مهد آزادیهای فردی، حق آزادی در فضای مجازی وجود ندارد؟ یا این که طبق همان قرارداد اجتماعی نانوشته خود، امنیت حرف اول را میزند و لویاتان(تعبیر هابز از حاکمیت) حق هر نوع اعمال نظارتی را برای تأمین امنیت و لو به قیمت محدودیت آزادیها دارد؟ (شاید هم در اینجا نیز باید همان روش دوگانه از هنجارهای اروپا را مبنا قرار داد و بنابراین نباید این نکات در جوامع غیر اروپایی فهمیده شود)- آیا آمریکا، فرانسه، انگلیس، رژیم صهیونیستی، کره جنوبی و... از فیلترینگ متناسب با قوانین و آرمانهای و ارزشهای حاکم بر ایدئولوژی سیاسی خود، استفاده نمیکنند؟ توجه به تحولات آمریکا و فرانسه پس از شکست ترامپ در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری و جریان جلیقه زرد کد خوبی برای رسیدن به پاسخ است.
شهادت اسماعیل هنیه در ایران آن هم ساختمان امنیتی، از طریق مکالمه در شبکه مجازی یا اقدامات اسرائیل در استفاده تروریستی از سیستم اطلاعرسانی پیجر و یا مطالب منتشر شده از اسنودن (کارشناس سایبری آمریکا)، تحت طرح گروگانگیری اطلاعاتی از طریق استفاده ابزاری از تکنولوژی شبکههای اجتماعی در بستر اینترنت و حتا تأکید بر تعطیل کردن نوسازی از سوی متا به درخواست سیا و پنتاگون، همزمان با آشوبهای ایران و یا حذف مطالب مرتبط با قهرمانان جبهه مقاومت و رهبری در مبارزه با جبهه استکبار و داعش، همه کدهایی گویا، برای ضرورت اصل اعمال حکمرانی بر فضایی است که برخلاف نام زیبای خود، دارای آثار بسیار مخرب فردی-اجتماعی در کلان حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی(تغییر سبک زندگی و بروز مشکلاتی همچون طلاق، خودکشی، خشونت کلامی، مصرف گرایی) و حتا اقتصادی (نقش آفرینی در مسأله پولشویی، قمار، شبکههای هرمی، کلاهبرداری اینترنتی و عدم قابلیت پیگیری برای عدم دسترسی به دیتا سنترها، رشد فروش کالاهای قاچاق، مواد مخدر و مشروبات الکلی، لوگوهای جریانهای افرطی) در کنار همه تأثیرات مفید بر رشد علمی و تسهیلسازی اداری-اقتصادی است.
در پایان جا دارد به این کلام رئیس جمهور محترم در دوره انتخابات اشاره کنیم که ایشان اذعان داشتهاند برای بحث فیلترینگ، باید به شرائط امنیتی و غیرامنیتی کشور توجه کرد. پس آنچه در یک بررسی سطحی از حوزه «عملکرد افراد در این بستر و تأثیرات آن بر جامعه» و در عین حال «اقدامات قدرتهای سیاسی نظام بینالملل (حداقل خدایگان برخی جریانهای سیاسی-فرهنگی)» مهم و غیر قابل انکار به نظر میرسد؛ صحت و ضرورت اعمال حکمرانی سیاسی بر فضای مجازی است نه بحث در ابزارهای حکمرانی، که یکی از آنان میتواند، فیلترینگ نسبت به نرمافزارهای کاربردی که حاضر به تمکین از حکمرانی نباشند، باشد و مهمتر از آن، اقدام دولت در ایجاد بسترهایی مناسب و امن برای فعالیت قانونمند در این فضا بسیار مؤثر است. ضمن این که اگر واقعاً فیلترینگ ابزاری مفید حداقل در کوتاه مدت است و حاکمیت توان شناسایی ارائهکنندگان فیلترشکنها را دارد؛ چرا در سر منشأء برخورد نمیکند؟ شاید.......